پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

دنیای جدید ما با پارسا کوچولو

ماههای زندگیم 2 رقمی شد(پارسای 10 ماهه)

سلام .ب همین سادگی و خوشمزگی منم دو رقمی بودن سن رو درک کردم.الان تلاش برای 4 دست و پا رفتن میکنم.الان کلی تغییرات کردم.مامانم اومد اینو بگه و بره.راستی یه کوچولوی جدید به خانواده پدریم اضافه شد.اسمش پرهام هست.پسر عمه جدیدمه.یا علی.سعی میکنیم زود بیاییم
22 ارديبهشت 1391

35.پارسا به روایت تصویر

سلام.مامان طاهره به مامانم پیغام داد که شیشه شیرش رو بذار تو اسباب بازیهاش ،بذار یاد بگیره پس فردا رفتی مشغول شدی آب میوه چیزی هم بتونن بهش بدن اما امان ازدست منو بی علاقگیم به شیشه پستونک .نمیدونم این چند تا شیشه نابی که تو سیسمونیم هست رو برا کی بگذارم.عکسام رو میتونید ببینید.با خرگوشه که سرش رو تکون میده اصلا حال نمیکنم حالا ماجراهام رو با شیشه ببینید اولش دارم تشکر میکنم که وسیله جدید بهم دادن.اما چه جوری بخورم؟ یعنی اشتباه چرا ازش چیزی در نمیاد خوب حالا دارم کفشامو نشون میدم.همون کفشایی که تو شهروند گم کردم حالا از تعجب نمیدونم کجا برم.یعنی چی جلومه؟ بعد از چند وقت بلاخره از دندونم عکس گرفتن.قابل توجه ...
10 ارديبهشت 1391

من یه مرد کوچکم

سلام به همگی .اول از همه یه بوس آبدار پر از آب دهنم که این روزا سرازیره و به اسم عسل ناب معروفه.الان دیگه کلی اطلاعات دارم.الان میدونم کنترل کاربردش ،لب تاپ و تلفن.فقط شبا بد میخوابم.خوب بلاخره دندون در میارم دیگه .با مادرم میریم پارک.میریم گردش .دوباره بابام که بیاد منو میبره سوپری.بستنی یه کم میخورم.فقط با صداهای ناهنجار کنار نمیام.مثلا کیارش فامیلمون رو که میشناسید یه بار عکسشو گذاشتیم رو وبلاگ صداهایی از خودش در میاره بیا و ببین.من که میترسم.نمیدونم چرا اینجوریه.شاید میخواد از الان رسما ی سری چیزا  اعلام کنه الان دیگه رو تختم که میذارنم خودمو به نرده ها میرسونم و میخوام بایستم.عکسامو میتونید ببینید اینجا محو تماشای بی...
5 ارديبهشت 1391

یه تبریک ویژه برا خاله وجیهه و عکسای بیرون رفتنای پارسا خان

سلام.تبریک منو خاله وجیهه از دور میپذیره؟یه بوس پر آب دهن رو چطور؟ خاله به نظرت پاپیون قرمز رو برا الان بیارم بزنم یا برا عروسیت نگه دارم؟خلاصه انشاله به پای هم جوون بشید و ما جوونا رو هم دعا کنید خدمت آقا سید هم تبریک مخصوص دارم .خوشبخت و سرافراز باشید. ما هم خدمت میرسیم به موقع خوب حالا میتونید عکسا رو ببینید 25 فروردین تولد دختر عمه ام بود پریناز .رفتیم تولدش بیرون  ناهار.اینجا من سوار تاپ هستم و بسیار خوشحال اینجا کلاه سرم گذاشته  بابام اما برعکس.خداییش قرمز به ما خیلی میاد اما مامانم اینجا در حال تعویض لباسام بود اما اینجا خودمو لوس کردم .  اما از اونجاییکه ما هر هفته جمعه ها گشت و گذاریم .این هفت...
2 ارديبهشت 1391
1